آسیب شناسی روابط عمومي ايران
آسیب شناسی روابط عمومي ايران
احمد یحیایی ایله ای (دکترای ارتباطات)
آسیب شناسی برای انجام هر فعالیتی بخشی از مرحله اول مدیریت فعالیت یعنی تحقیق است. زیرا کمک می کند تا واقعیت های اجرایی یک مفهوم علمی روشن شود و توسعه و ارتقای روابط عمومی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نگاهی به روابط عمومی ایران نشان می دهد که طی دو دهه اخیر روابط عمومی هم از نظر اجرایی و هم از نظر توسعه علمی رشدی 100 درصدی داشته است.
بسیاری از سازمانها و شرکتهای دولتی که در آنها واحد روابط عمومی فعال نبوده است در حال حاضر دارای روابط عمومی است. در بخش خصوصی هم روابط عمومی بخصوص طی دهه اخیر مورد توجه مدیران ارشد سازمانها قرار گرفته است.
در حوزه علمی ارتباطات و روابط عمومی رشد قابل توجهی در گستردگی رشته هایی همچون روابط عمومی، تبلیغات تجاری، روزنامه نگاری، ارتباطات، تحقیقات ارتباطات، مدیریت رسانه، ارتباطات و فرهنگ و.. بوجود آمده است و دانشگاههای متنوع کشور (دولتی و آزاد) در سطوح کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دانشجو می پذیرند.
اما با همه این روابط عمومی عملا گامهایی بنیادین و اساسی برنداشته است. استادان کمترین تولید تالیف و تحقیق را دارند، دانشجویان پس از فارغ التحصیلی با بازار کار آشنا نیستند و مهارتهای لازم را کسب نکرده اند، مدیران روابط عمومی بدون توجه به تخصص و حتی تجربه کافی و مرتبط انتخاب می شوند و کارکنان از حداقل آموزشهایی علمی و کاربردی محروم هستند.
اکنون که با آغاز دولت یازدهم در آستانه تحولات مدیریتی دیگری در عرصه روابط عمومی قرار گرفته ایم و تغییرات را شاهد خواهیم بود؛ مدیران ارشد سازمانها و همچنین مدیران روابط عمومی بخصوص در سازمانهای بزرگ یکی از مهمترین اقدامات حرفه ای که می توانند در ابتدای مدیریت خود انجام دهند آسیب شناسی روابط عمومی سازمان خود است.
واقعیت این است که روابط عمومی ایران با چند واقعیت جدی به عنوان آسیب های زیر بنایی روبروست:
- اول اينكه تعريف غيركارشناسي ساختار روابط عمومي و تركيب آن با ديگر واحدهاي سازماني، روابط عمومي را از ماهيت و مسير اصلي منحرف كرده است.
- دوم اينكه بخش قابل توجهي از مديران و كاركنان روابط عمومي ها (بخصوص مديران) تخصص روابط عمومي ندارند و همچنين آموزشهاي بدو خدمت و ضمن خدمت را پيگيري نمي كنند.
- سوم اينكه رابطه دانشگاه و روابط عمومي سازمانها يا به طور كلي قطع است يا رشته اي ضعيف از چنين رابطه اي وجود داشته و ناكارآمد است.
- چهارم اينكه منابع كاربردي حوزه روابط عمومي كه عمدتا توسط مجريان روابط عمومي نگاشته شده است از حداقل پشتوانه و مبناهاي علمي برخوردار است.
امید است مدیران عالیرتبه سازمانها و مدیران ارشد روابط عمومی ها با توجه به این واقعیت ها اصلاح و بهبود سازمان روابط عمومی را به عنوان یک فعالیت زیربنایی پیگیری کنند تا امکان اصلاح روابط مردم و سازمان میسر گردد. در غیر اینصورت سازمانها همچون گذشته از فقدان سیستمی ارتباطی برای درک مردم رنج خواهند برد و فاصله ملت و دولت از گذشته بیشتر خواهد شد.
اکنون لازم است با نگاهی علمی بتوانیم روابط عمومی را نه تنها برای توسعه اخبار رسانه ای و تبلیغات بلکه به عنوان پیوند دهنده دولت و ملت و در جایگاه چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای سازمان ببینیم. انشاا…