آسیب شناسی رفتاری مدیران روابط عمومی
آسیب شناسی رفتاری مدیران روابط عمومی
دکتر احمد یحیایی ایله ای
روابط عمومی به عنوان یک علم در ایران رشد بسیار آرام و اندکی را طی دهه های گذشته به خود دیده است اما متاسفانه به دلایل بسیاری از جمله: عدم بکارگیری متخصصان در سطوح مدیریتی، تغییرات سریع و پی در پی مدیران روابط عمومی، فقدان آموزشهای بروز و کاربردی و امثالهم به عنوان یک حرفه، رو به افول بوده است.
هر چند بایستی مجموعه ای یا شبکه ای از دلایل را برای ناکارآمدی و افول روابط عمومی به عنوان یک حرفه در ایران مورد توجه قرار داد اما در این یادداشت به تعدادی از بهانه تراشی های مدیران و کارشناسان روابط عمومی ها می پردازیم. بهانه تراتشی هایی که این عقب ماندگی را تشدید کرده است و مانع رشد حرفه ای روابط عمومی می شود.
- قوانین اجازه نمی دهد تا روابط عمومی کار خودش را انجام دهد.
در این زمینه بایستی گفت هر چند قوانین اختصاصی و تخصصی برای روابط عمومی بصورت جامع تاکنون تصویب نشده است اما قوانینی که بصورت غیرمستقیم روابط عمومی را تقویت می کند بیشتر از قوانین بازدارنده برای کار حرفه ای است.
- روابط عمومی در سازمان ما بایستی اینچنین باشد.
تاکید مدیران و کارشناسان روابط عمومی در اکثر سازمانهای ایرانی مبنی بر اینکه این سازمان ویژه است و خیلی با سایر سازمانها فرق دارد عموما گمراه کننده است و روابط عمومی ها را از انجام کار علمی و حرفه ای باز می دارد و به سمت کارهای سلیقه ای و به بیراهه می برد.
- من از اتفاقات سازمان بی خبرم.
مدیران سازمانها اذعان می کنند که از اتفاقات سازمانها بی خبر هستند. معنای این جمله این است که مدیران روابط عمومی نتوانسته اند در درون سازمان، روابط خوبی با سایر مدیران و ادارات برقرار کنند و لازم است برای پیشبرد امور حرفه ای خود برای بهبود روابط درون سازمانی اقدام کنند.
- همه روابط عمومی ها این رویه ها را دارند.
کپی برداری از راهبردها و رویه های سایر سازمانها هر چند یاددهنده و آموزنده است اما کافی نیست. همچنین ما نمی توانید با کارکنان، رسانه ها، ذی نفعان سازمانی و جامعه پیرامونی مشابه دیگر سازمانها رفتار کنیم چه درست و چه غلط.
- اقدامات من تفاوتی ایجاد نمی کند.
عدم شناخت از جایگاه و وظایف روابط عمومی می تواند علت اصلی چنین سخنی باشد که مدیر روابط عمومی، نقش روابط عمومی و خودش را در تغییرات رفتاری سازمان و پیشبرد امور نادیده بگیرد. در این زمینه مدیران روابط عمومی بایستی با راهبردها و راهکارهای روابط عمومی توسعه بخش آشنایی کامل پیدا کنند.
- مشکل مدیریت سازمان است.
مشکل ما از جای دیگری است و مشکل ما مدیریت سازمان است تقریبا یک بهانه تراشی همیشگی ر روابط عمومی هاست. البته که سهم مدیران ارشد در پیشبرد و توسعه سازمانی بیشتر و مهمتر است اما انداختن تمامی ناکامی ها و اشتباهات سازمانی به گردن مدیران ارشد هم مشکل را حل نمی کند و هم منصفانه نیست.
- شرکتها و مشاورانی که بتوانند ما را کمک کنند وجود ندارند.
شناخت مدیران و کارشناسان روابط عمومی از انجمنها، شرکتها و موسسات آموزشی و پژوهشی و استادان و مشاوران روابط عمومی و ارتباط با آنها می تواند راه رسیدن به مقصد را کوتاه تر کند. اما بسیاری از مدیران روابط عمومی یا علاقه ای به این شناخت و ارتباط ندارند و یا خودشان را در جایگاهی فراتر از همه اینها می دانند و متاسفانه امکان بهره مندی از علم و تجربه انجمنها، شرکتها و موسسات آموزشی و پژوهشی و استادان و مشاوران میسر نمی شود.
امید است اکنون که در آغاز سالی نو قرار گرفته ایم در رفتار خودمان بازنگری کنیم و نقش و سهم خودمان را در توسعه علمی روابط عمومی و همچنین حرفه روابط عمومی در کشور بیش از پیش جدی بگیریم و مسئولیت پذیری خودمان را با نقش آفرینی معنادار کنیم. انشاا…